راه دموکراسی از این حوالی نمی گذرد.
همیشه از اینکه کاری پیش بیاید و از نوشتن مرا منصرف سازد استقبال می کرده ام . شاید باور نکنید ولی گاهی برای اینکه اندیشه هایم را روی کاغذ نیاورم به بستر می رفتم و می خوابیدم تا ننگارم.
انگیزه ام هماره این بوده است تا هم نوایی با مخالفان نظام پیش نیاید و من گامی در جهت تضعیف نظام بر ندارم . اما اکنون وضع فرق می کند . احساس می کنم اگر ننویسم به رسالتی که بر عهده دارم عمل نکرده ام .
اگر حمل بر خودستایی نشود اینرا را در خود از مدتها قبل یافته بودم که قدرت تحلیل مسائل در حد بسیار بالا در من وجود دارد .
همیشه در مواجه با مسائل چنان دقیق به کنه مطلب پی می بردم و تحلیل می نمودم که کسی چنان تحلیلی ارائه نداده بود و مدتی بعد همان می شد که گفته بودم .
البته جرئت بیان نداشتن در افراد هم مهم است. ای بسا برخی افراد نیز به همان که من بیان می کردم رسیده بودند اما جرئت بیان نداشتند.
خوب است در اینجا خاطر ه ای بازگو کنم.
سالها قبل در جمعی صحبت می کردیم . مطلب رسید به اینکه در خصوص موضوعی اگر رهبری نظام به گونه ای دیگر بیندیشد تکلیف چیست .من به صراحت گفتم چه مانعی دارد که نتیجه فکر صورت گرفته توسط گروهی مخالف آن چیزی باشد که رهبری نظام می اندیشد. غوغایی به پا شد و از هر سو حرفی و اعتراضی علیه من بلند شد.
این گذشت تا اینکه اخیرا مصاحبه ای از آقای علی مطهری خواندم که گفته بود:
ما باید برداشت خودمان را از ولایت فقیه تصحیح کنیم. یکی از مشکلات برخی از اصولگرایان این است که تلقی درستی از ولایتفقیه ندارند. همین باعث خمودی، تملق و چاپلوسی شده است. اگر یک نفر را قبول کردیم وقتی انحرافی از او دیدیم باید بگوییم.
عده زیادی میگویند ما در هیچ مسالهای حق دخالت نداریم مگر اینکه بدانیم ولی فقیه موافق است. این برداشت غلطی است. برخی نمایندگان ولایتفقیه را به معنای تعطیلی عقل میدانند بهگونهای که ما اصلا نباید فکر کنیم، نباید درباره یک مساله شخصا تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
ما میگوییم ولایت فقیه هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمیکند همانطور که انتظار فرج هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمیکند. اینکه ما منتظر امام زمان(عج) هستیم به معنای این نیست که هیچ کاری انجام ندهیم و بیکار بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا حضرت ظهور کنند. هرکس باید ببیند وظیفهاش چیست. اگر احساس کرد حقی ضایع شد، باید فریاد زد. اگر دید انحرافی ایجاد شده، باید مقابل آن بایستد. منتها زمانی ولیفقیه اعلام نظر میکند. صراحتا و علنی سخن میگوید، خب دیگر برخلاف نظر ایشان کسی عمل نمیکند. این ولایتمداری است. اما عدهای ولایتمداری را به معنای عدم حریت و آزادگی و بیمسئولیتی تعبیر میکنند. این درست نیست. باید این مساله در بین اصولگرایان حل شود که منظورتان از ولایتفقیه چیست. خیلی از هواداران دولت حمایتهای رهبری از دولت را به این معنا میگیرند که دیگر هیچکس نباید هیچ انتقادی از دولت داشته باشد. این کار آنها نشان میدهد که آنها برداشت درستی از ولایت فقیه ندارند. در حالیکه بعدا وقتی مستقیم با رهبری صحبت میکنیم، میبینیم که نظر ایشان، آن برداشتی که هواداران دولت داشتند، نبوده و نیست. در نطق اخیر ایشان برای دانشجویان، مشخص شد تصورات خیلی از افراد باطل است. مثلا چون ایشان رئیس سازمان صداوسیما را انتخاب کردهاند، پس کسی حق ندارد از صداوسیما انتقاد کند. ایشان گفتند که اصلا چنین نیست و به این معنا نمیباشد. این حرفها را ما از 10 سال پیش میگفتیم. این برداشتها باید درست شود. آن وقت اصولگرایی تصحیح میشود.
پایان قسمت اول
|